یک چیزی هست
چیزی سیال مثل آب... هوا... نور
چیزی مثل شاهراه... شاهکلید
چیزی که همه ی راهها در اوست
.
می دانم که می توان
که می شود
تنها می بایست که خود را فراموش کنی
که سکوت مطلق را تجربه کنی
که آرام و بی غش باشیانتقال از بلاگ یاهو
تهران-Sunday November 23, 2008 - 02:32pm
تهران-Friday November 21, 2008 - 01:00am
هنگام سختیها آدم با خودش فکر میکند بدترین لحظه را میگذراند، اما باز زمانهای سخت تر در راهند...
بدبختی برعکسِ خوشبختی، انتها ندارد...
بر روحم پوستی نازک مانده و هر روز بیشتر ترک میخورد و خونچکان میشود.
هیچوقت... هیچ وقت، در زندگی اینهمه حس ناتوانی در برابر خودم را نداشتم.
برسان باده که غم
روی نمود ایساقی
این شبیخون بلا
باز چه بود ایساقی
حالیا نقش دل ما ست در آیینهی جام
تا چه رنگ آورَد این چرخ کبود ایساقی
دیدی آن یار که بستیم صد امید در او
چون به خون دل ما دست گشود ایساقی
...
در فرو بَند که چون سایه در این خلوتِ غم
با کسم نیست سر گفتوشنود ایساقی
تهران-Tuesday November 11, 2008 - 08:57pm
چه روزهایی در حال گذرند!
نه آوایی... نه رویایی... نه دنیایی بیتو مانده بهجا...
نه میجویی... نه میآیی... نه میخواهی عشقِ پاک مرا...
تهران-Wednesday November 5, 2008 - 08:23am
از دیشب صد بار با خودم تکرار کردم تا یادم بماند که حتمن باید بنویسم: گاهی آدمهای خوشبختی در دنیا میبینم که از بس خوشبختاند، خیالکردن را از من میگیرند. آدمایی خیلی خوشبخت...!!!
اما ؛
با وجود همین آدمهای خیلی خیلی خوشبخت، به گمانم از این قشنگتر کسی نمیتوانست خیال کند که من دیشب!
...
...
تهران-Tuesday October 21, 2008 - 10:16pm