هنگام سختیها آدم با خودش فکر میکند بدترین لحظه را میگذراند، اما باز زمانهای سخت تر در راهند...
بدبختی برعکسِ خوشبختی، انتها ندارد...
بر روحم پوستی نازک مانده و هر روز بیشتر ترک میخورد و خونچکان میشود.
هیچوقت... هیچ وقت، در زندگی اینهمه حس ناتوانی در برابر خودم را نداشتم.
برسان باده که غم
روی نمود ایساقی
این شبیخون بلا
باز چه بود ایساقی
حالیا نقش دل ما ست در آیینهی جام
تا چه رنگ آورَد این چرخ کبود ایساقی
دیدی آن یار که بستیم صد امید در او
چون به خون دل ما دست گشود ایساقی
...
در فرو بَند که چون سایه در این خلوتِ غم
با کسم نیست سر گفتوشنود ایساقی
تهران-Tuesday November 11, 2008 - 08:57pm