دَخمـہ

شاید ہـمہ‌ے این مکتوبات، خطا باشند.

دَخمـہ

شاید ہـمہ‌ے این مکتوبات، خطا باشند.

سال نو مبارک!

س‌ال را با افسانه‌ی سیزیفِ آلبرکامو تحویل کردم:

 

'همه‌ی آن‌چیزی که مورد علاقه‌ی من است٬ دانستن این مطلب است که آیا می‌توان بدون خواستن زیست؟! 

آیا این چهره‌ی زندگی از آن جهت به من عطا شده که مناسب من است؟!  

اگر من خود را قانع سازم که این زندگی چهره‌ای غیر از پوچ ندارد،

اگر بپذیرم که اختیار من معنایی ندارد؛ 

 

باید بگویم:  

آن‌چه که به حساب می‌آید بهتر زیستن نیست، بلکه بیشتر زیستن است.' 

 

 

 

...؟!!!...

نظرات 2 + ارسال نظر
Konami شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 18:58 http://msilent.blog.com

سلام! نسخه پارسی افسانه سیزیف رو ندارم و مدتهاست می‌خوام بخرم متشکر، با این پست یادآوری کردی!

شاید ما در بهترین حالت بودن هستیم ولی به خاطر طبیعت دنیا، لایه‌هایی ما رو پوشونده که نمی‌گذاره این بودن رو اونطور که هست حس کنیم.

سام دلیکیممممم
بالاخره تونستم بیام علی... می بینی؟
ولی انگار صد سال گذشته.... خوبیش اینه که هیچوقت دیر نیست....نه؟ :)

علی چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 21:57 http://silentsme.blog.com

سلام هستی! باورت می‌شه تا حالا چندین بار به آخرین کامنتم یعنی همین کامنت در وبلاگت فکر می‌کردم و اینکه یعنی هستی اومد و دید و آیا جوابی نوشته؟... و خیلی عجیب اینکه چرا اینهمه وقته این‌جا نیومدم در حالیکه وبلاگت همش توی فکرم بود!

آره، هیچ‌وقت دیر نیست! واقعن حس می‌کنی زمان زیادی گذشته؟ من همه‌ش فکر می‌کنم رویدادها با فاصله کمی از هم دارن اتفاق می‌افتن! الان که این کامنت بالایی رو می‌خونم مثل اینکه چند ماه پیش پست کردم، اما زیرش نوشته 5 فروردین 1391! اون موقع آدرس وبلاگ هم چیز دیگه‌ای بود و الان چیز دیگه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد