دَخمـہ

شاید ہـمہ‌ے این مکتوبات، خطا باشند.

دَخمـہ

شاید ہـمہ‌ے این مکتوبات، خطا باشند.

خوشا رفتن!

دنیا دارد به کدام سمت می‌رود؟!

به کدام سمت؟! نمی‌دانم، اما باور دارم که راه‌ش را می‌شناسد.

خوشا رفتن!... 

اما من (!!!) نمی‌دانم چرا به‌ش اعتماد نکردم... مقاومت کردم، مخالفت کردم، بهانه آوردم، فرار کردم... پناه بردم به قرص، خواب، کتاب، فیلم، کار، ورزش... هرچی! 

 

چنگ انداخته‌م به خیال‌هام... آرامش خیالی‌‌م... سرزمین اَمن خیالی‌‌م‌... و تعلق‌های خیالی‌‌م...

یک وقت‌هایی هم وانمود می‌کردم؛ پذیرفته‌م؛ هرچه بادا باد!... ولی دروغ بود.  

همه‌ش از ترس بود. ترس...

این‌ها را امروز می‌گویم، شاید چون پذیرفته‌م چیزهایی هست که نمی‌توان و نمی‌بایست تغییر داد... تجربه‌هایی‌ که نمی‌شود پشت‌ِگوش انداخت یا به کسِ‌دیگری محول کرد... هزار بار هم اگر فرار کنی بالاخره یک روز مجبوری با آن رویارو شوی... 

یک‌روزی... مثل امروز... که می‌توانست دیروز و دیروزهای از دست رفته باشد حتا... اما دریغ!   

منتظر چی هستم پس! این‌همه دست دست می‌کنم که چه!  

 

دنیا بی‌نقص است. 

و 

نمایشِ بی‌نقصِ دنیایِ بی‌نقص، تنها به یک سمت می‌رود: حقیقت!  

و 

حقیقت یکی است!  

 

 

 

می‌دانم! 

ولی؛ 

نمی‌توانم! 

 

 

 

نمی‌شود.... 

نمی‌شود.... 

گیر کرده‌م به روزمرگی و نقش باطل و هیچ! ...‌

نظرات 2 + ارسال نظر
ستوده پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:13 http://saba055.blogsky.com/

سلام هستی مهربان .
دنیا راه خودش را میرود این ما هستیم که نمیتونیم خود را به گرد پایش برسونیم .
باید هر چیزی که اتفاق میافتد را به عنوان حکمت پذیرفت قبل از اینکه زمان از دست برود و روزی رسد که بر گذشته ها حسرت خوریم

ستوده پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:15

همیشه رفتن راه چاره نیست .
ترس را بگذار کنار وبا شجاعت برای انچه اتفاق میافتد اماده باش .
گذشته ها گذشته اما آینده از ان توست .

امام علی میگه از چیزی که از ان میترسی خودت را در آن بینداز تا ترس تو را رها کند .
بجای اعتماد به دنیا به خودت اعتماد کن وبه اراده ای که خدا به تو داده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد