چه خوب بود اگر میشد گناه روزهای دوست نداشتنی را به گردن کسی انداخت. به گردن دوست پسر سابق... دوستان قدیم... همهی آنهایی که آمدند، گذشتند، رفتند... به گردن پدر و مادر... دنیا... تقدیر و سرنوشت...
افسوس که اگر تمام آدمها را هم کنار هم بگذاری باز میدانی در برابر این همه سر خودت از همه پایینتر است.
.
.
.
یادت بخیر شادمانیِ بی سبب.
:-(