دَخمـہ

شاید ہـمہ‌ے این مکتوبات، خطا باشند.

دَخمـہ

شاید ہـمہ‌ے این مکتوبات، خطا باشند.

سیب



نظرات 1 + ارسال نظر
هلیا چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 00:17 http://www.poshtekouhi.persianblog.ir

سلام هستی نازم. اول از همه هزار بار ببخش که زودتر خبری از تو نگرفتم. این قدر این چند ماه گذشته در حال دویدن بودم که زندگی از یادم رفته. خودم را هم فراموش کرده ام. هم چنان و هم چنان به عادت پیشین نگرانت هستم و این که چه می کنی و چه کار می توانم برایت بکنم. خیلی دوست بدی هستم نه؟ قول فیلم ها و فیلم نامه ی پویا و پیراهنش از یادم نرفته. می فرستم برایت. قول. اما دوربین به خواست مامان به همراه کتاب های سینمایی پویا بخشیده شد به انجمن سینمای جوان ساری. شاید مامان این جوری آرام تر شود. نمی دانم. برایم بنویس رفیق. دل تنگت هستم و باز هم نگرانت. مثل همیشه.
و به یادت. دوستت دارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد