دَخمـہ

شاید ہـمہ‌ے این مکتوبات، خطا باشند.

دَخمـہ

شاید ہـمہ‌ے این مکتوبات، خطا باشند.

عاشق پیشه

به او؛ که گفت عاشق پیشه ام من!!!

می دانی؟
هنوز هم فکر می کنم فضیلتی برتر از دوست داشتن و هر روز بیشتر دوست داشتن وجود ندارد.
این "عاشق پیشه" کنایه بود از چی و چرا؟ نمی دانم.
نمی دانم و خوب است که نمی دانم. همین خوب است!
راستش زندگی در شک و راز برایم زیباتر است ...
وقتی که شک داری رویا و خیال مال توست با دامنه‌ای نامحدود...
به یقین که برسی، دنیا دست واقعیت می افتد.
و واقعیت به همان عریانی که می‌بخشد، از تو بازمی‌ستاند.
تلخ است...
خب؛
یک‌وقتهایی زندگی سخت هم می‌شود اینقدر که نمی فهممش و گیجم می کند مثل فلسفه!
این‌وقتها، دلم می‌خواهد از زندگی بیایم بیرون!
نمی دانم چطور باید به یک دوست بگویم:
گاهی لهجه ی آدمها برایم غریبه می‌شود!
نمی دانم چطور(؟) اما همین دیگر، گفتم.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد