دَخمـہ

شاید ہـمہ‌ے این مکتوبات، خطا باشند.

دَخمـہ

شاید ہـمہ‌ے این مکتوبات، خطا باشند.

قضاوت

پدرم مردی تاجر بود. گوگرد پارسی به چین می برد و کاسه ی چینی به روم. دیبای رومی به هند می برد و پولاد هندی به حَلب. آبگینه ی حلبی به یَمن می برد و بُرد یمانی به پارس. در نیمه شبی، عیاران به کاروان ش زدند، سکه هایش را بردند... دست و دهان ش را بستند و برهنه رهایش کردند؛ و من قرنهاست که گریه می کنم به خاطر عیاران که نام شان راهزنان شد.
.
.
می گردم و می روم با توشه ای عظیم از زعفران به چین. تا رونق بازار ایرانیان را گواه باشیم و بازار چینیان را نیز محک بزنیم. در بازگشت به همراه نهصد بار اُشتر زر و سیم، در شاهراه ابریشم، راهزنان به کاروان مان زدند؛ سکه ها و اموال مان را به تاراج بردند... و رهایمان کردند.
.
.
نام من را نخواهید برد... منم آن که در کوهستانها به کاروانها می زنم و سکه هایشان را می برم و اموال شان را هم... و این نه از سر ِ عیاری ست که ایارم من. که نامم از یار می آید و مرامم یاری ست. از توانگران می ستانم و به فقرا می بخشم... دادگری می کنم و بخشنده گی هر چند که صدایم می زنند دزد و راهزن.

انتقال از بلاگ یاهو

تهران-Thursday May 14, 2009 - 11:26pm

نظرات 1 + ارسال نظر
pix2pic یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 17:16 http://pix2pic.blogsky.com

سلام عزیزم تبادل لینک میکنی؟
(pix2pic)من با این نام لینک کن
منتظرمااا>حتما بهم سربزن خوشحال میشم
برای پیشرفت بهم نیاز داریم پس....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد