او را به خاطر آن ترانه خاص وجودش که هیچ جا از هیچ کس دیگری نشنیدهام و همیشه برایم جالب است، دوست دارم... به خاطر اینکه با زندگی بازی میکند... شبیه هیچ چیز نیست!
باز انگار از آن زمانهاییست که روحم قادر نیست در بدنم بگنجد... یک دوستداشتن همراه با آرامش... بدون نگرانی...
.
نتیجهی
نهاییاش مهم نیست... اصلن مهم نیست که دستِ آخر چه میشود... ترانهایست
که در فضایی آرام سروده میشود... بیبغض... بیغصه...
انتقال از بلاگ یاهو
تهران-Wednesday May 21, 2008 - 07:01am